پنج ماهگی و ضیافت فرنی خورون!
روزه شدنت مبارک باشه دخترکم
عزیز دلکم ششم اسفند 5 ماهه شدی ، 150 روز از اومدن تو فرشته کوچولو به جمع سه نفره خانواده کوچکمون گذشت ، روزهایی که سراسر عشق بود و سرمستی از حضورت گل خوشبوی من ، و من هر روزکه میبوسمت ، نوازشت میکنم ، موهای نرمت روشونه میزنم و صورت لطیف تر از برگ گلت رو میشورم با خودم فکر میکنم که به پاداش کدوم عمل نیک خدا تو رو به من داد، تویی که یک تکه از روح منی ، تویی که نمیدونم چرا انقدر خاص دوستت دارم ، تویی که آرامش منی و با اومدنت دنیای من پر از یقین شد......
خوشگلکم روز ششم اسفند که مصادف بود با پنجمین ماهگردت برای چکاپ ماهیانه رفتیم پیش دکترت ، طبق معمول موقع معاینه کلی هم برای دکتر خندیدی و آواز خوندی! دکترهم همه چیز رو چک کرد و گفت که میتونم غذای کمکی رو با فرنی یا حریره بادوم یا سرلاک برنجی برات شروع کنم ، و از ماه بعد یعنی وقتی 6 ماهه شدی میتونم سوپ رو هم به برنامه غذاییت اضافه کنم ، با این اوصاف دختر کوچولوی من به جمع غذا خورها پیوست و من از این جهت خوشحالم ، خصوصا که تو فسقلی من به شیر خوردن علاقه چندانی نشون نمیدی
روز هشتم اسفند هم اولین فرنی رو برای تو گلکم پختم و تو هم با کلی ملچ مولوچ یکی دو قاشق کوچک از فرنیت رو خوردی ، امیدوارم که حداقل تو غذا خوردن بد قلق نباشی تا مامان برات کلی غذاهای خوشمزه درست کنه و تو هم بخوری و تپل مپل بشی و از اون مهم تر همیشه سرحال و سلامت باشی نازنینم...
و اما داستان لیانا و کیک 5 ماهگی و فرنی خورونش به روایت تصاویر
قبل از رفتن به مطب دکتر عاشقتممممممم جوجه طلایی من اولین میز غذای عروسک قشنگم به دلیل تعداد زیاد عکسها میریم تو ادامه مطلب!
اولین وسایل پخت و پز دخملکم! جوجه کلانتر! و اولین ظروف غذا خوری نفسم! آماده سازی فرنی با شیر خشک و آرد برنج مامان ساز! اولین میز ناهار برای قندکم و لیانای فرنی خور! فرنی با چاشنی انگشت! قاشق رو بده خودم بلدم بخورم مامان!! و شیرین کاری داداش فرنی خور!!! لیانا و کمک آشپز! و همکاری برادر بزرگتر در مراسم فرنی خورون!
حاشیه های مراسم فرنی خورون :
با دیدن سایز قابلمه ها ماهان ماهم فکر کرد داریم خاله
بازی میکنیم و اون هم وارد بازی شد!!!!! کمی رب انار به غذامون اضافه میکنیم! غذا حاضر شد و آماده سروِ!! بفرمایید نیمرو و پنکیک با مارمالاد توت فرنگی! پسرم ازبچگی به مامانش کمک میکرد تو آشپزی!
مامان چی لازم داری تو یخچال تا بهت بدم؟؟!
و حالا لیانا و کیک 5 ماهگی:
هرکی به کار خودش مشغولِ!!
لیانا خالهای پیرهنشو میشمره و مامان هم عکسشو میگیره! کیکش خوشمزه دیده میشه ها !! بدون شرح!!!!!!!!!! و اخر و عاقبت باربی بخت برگشته! کلا این کیک خیلی برای دخملی جالب انگیز بود!! هیچ جوره بی خیالش نمیشد!!
بیابید لنگه کفش سیندرلا رو!! عشق منی بی دندون ملوسم....
بذار ببینم کی منو بغل کرده!!
و کلوچه های خوشمزه مامان!