لیانالیانا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

لیانا عسل مامان و بابا

روزانه های یک مامان به توان دو!

1393/9/16 16:57
نویسنده : مامان مهنوش
5,961 بازدید
اشتراک گذاری

زمان زیادی به پایان فصل هزار رنگ پاییز..فصل زیبا و دوست داشتنی من و دخترکم.. باقی نمانده و روزها با شتاب و سرعت همیشگی در گذرند...روزهای کوتاه پاییزیمان که تا به خودمان بجنبیم به شب می رسند و تمام می شوند...روزهایی که اگر چه به ظاهر تکراری و شبیه همند..اما در واقعیت بی تکرارند و غیر قابل بازگشت..روزهایی دوست داشتنی در کنار پسر شش سال و نیمه دبستانیم..و دخترک نوپای کنجکاوم ..که باید همه وجودم چشم باشد تا از شیطنت و خرابکاریهای شیرینش غافل نشوم..

 

فسقلی یک سال و دو ماه و چند روزه  من حالا می تواند چند کلمه با معنی بگوید..و بعضی از کلمات را هم طوطی وار برایمان تکرار کند.....بوسه های شیرین صدادارش بر روی گونه ام در دلم قند آب می کند و روزم را می سازد...شیطنت و کنجکاوی بی اندازه اش که هم به وجد می آوردم و هم کلافه ام می کند!..دیدن ذوق و اشتیاق کاشف کوچکم برای کشف دنیای اطرافش لذت بخش است و شادی آور...اما امان از آن ساعتهای پایانی روز که انرژیم (بعد از ساعتها سر و کله زدن و همراهی دخترکم در طول سفر اکتشافیش در خانه!) ته کشیده..آن هم در حالی که کوچولوی خستگی ناپذیر ما هنوز هم دلش می خواهد بازی کند و از در و دیوار بالا برود!..و صدای اعتراضش به محض بردنش به اتاق خواب تا هفت خانه آن طرف تر هم می رود!..غذا خوردنش هم که کماکان همان داستان تکراری همیشگی است...با این تفاوت که حالا دیگر سرگرم کردنش در ضمن غذا خوردن هم افاقه نمی کند .....و در هر حالتی که باشد و هر قدر هم حواسش پرت باشد..یادش نمی رود که دهان کوچکش را بسته نگهدارد و یا حتی سرش را به سمت دیگر بچرخاند!متنظر

عصرها هم که حال و هوای خانه مان جور دیگری است....وقتی ماهان مادر با یک کوله پر از دفترهای جور و واجور به خانه برمی گردد ....و هنوز از گرد راه نرسیده کشمکش بین خواهر و برادر بر سر دفتر و مداد  و پاک کن های خوشمزه!( از دید لیانا) شروع می شود....که نهایتا با اخراج خواهر از اتاق برادر غائله ختم به خیر می شود!...و ما که به همراه پسرکمان برمی گردیم به دنیای پرخاطره کودکی و دبستانی می شویم..دیکته می گوییم..بخش می کنیم .. صداکشی می کنیم.. با انگشتهایمان می شماریم و چوب خط می کشیم...

و بالاخره شب های همراه با آرامش و سکوت خانه مان  که فرا می رسد..وقتیست که  فرشته های کوچکم به خواب می روند..و با وجود خستگی و نیاز به این آرامش شبانه..هنوز ساعتی از خوابیدنشان نگذشته که دلم برایشان تنگ می شود!..برای شیطنتهای بی پایانشان..بازیهای پر سر و صدایشان..خنده هایشان..و همه آن نشاط و سر زندگی که در خانه مان به برکت وجود دلبرکانم جاریست..

و این ها همان روزانه های معمولی و ساده ایست که روزگار را برایم شیرین می کند....دلم را خوش می کند..و دنیایم را رنگین می کند و پولک نشان..

 

عزیزترین هایم..بند دل منید...رگ حیات منید...و قلبم برای شماست که می تپد

خدای عزیزم...شکرت برای همه نعمتهایی که بی منت عطا کردی...شکرررر

 

                     گل

 

دختر من و نوه هام!..تفاوت رنگ پوست بچه ها هم لابد برمی گردد به تیره و طایفه پدریشان!سکوت

لیانا

بی جهت نیست که گفته اند اگر دختر نبود همه عروسکهای دنیا یتیم می ماندند..

 

لیانا

لیانا

طعم این بوسه های شیرین تر از عسل را ما هم چشیده ایم..واااااای که چه طعمی دارد..عجیب خوشمزه است و می چسبد!

لیانا

 یک اخر هفته در هوای پاک و دلچسب کوهستان...و دخترک نوپای من که از راه رفتن مستقل در خارج از محیط خانه... سراپا شور است و اشتیاق..

لیانا

آفتاب گرفتن در این هوای پاک و زیر این آسمان آبی هم خالی از لطف نمی تواند باشد..

 

لیانا

عزیز دردانه مادررر

ماهان

یک عصر پاییزی  در خانه و یک سرگرمی سالم!..آب تنی خانوادگی!

ماهان و لیانا

لیانا

مادر به فدای قد و قامتت دلبند بی تکرارممم..

ماهان

لیانای 14 ماهه در حال شیرجه!

لیانا

و این هم لیانای 4 ماهه...

لیانا

لیانا

 

دو تکه از قلب و روحممممم..

لیانا

ماهان

اگر چه از قدیم  پسرها به شیطنت و خرابکاری و جسور بودن شناخته شده اند..و دخترها به آرام و محتاط بودن  معروفند...اماااااا در خانه ما عکس این موضوع به اثبات رسیده!..تا جایی که من به خاطر می آورم در دوران نوپایی ماهانم به چنین تجهیزاتی در آشپزخانه نیاز پیدا نکردیم!دلخور

 

قفل کابینت

خرابکاریهایی مثل شستن دستها در توالت فرنگی!شاکی...و شیرجه زدن از روی تخت (که نیمه شب جانمان را به لب رساند و روانه بیمارستانمان کرد تا خیالمان از بابت سلامتی دخترک وروجکمان آسوده شود) هم که جای خود دارند!

این هم وروجک مربوطه غرق در تماشای تی وی..

لیانا

شیطنت از چشم سیاش که نه..تو مایه میشیش می ریزه!هیپنوتیزم

لیانا

لیانا

و در آخر باز هم شازده دردانه ام..

ماهان

پسندها (16)

نظرات (55)

عمه فروغ
20 آذر 93 15:02
سلام مهنوش جون خوبی؟کوچولوهای دوست داشتنیت خوب هستند؟ خیلی زیبا مینویسی نوشنه ات پر از آرامش و عشق هستند خدا این دو فرشته خونتون رو نگه داره .خوشبختیتون مستدام فدای این وروجک دوست داشتنی از طرف من روی ماهش رو ببوس
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام فروغ جان..ممنونم از لطف همیشگیت عزیز دلم
maedeh
20 آذر 93 15:11
آخرین روزهای پاییزیتون بخیر مهنوش جون کلی از نوشته های مادرانه ت و دیدن فرشته های نازت که بسی دلتنگشان بودیم لذت بردیم هوارتااااااااا
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنونم مایده جون..خوش باشی و شاد عزیزم
مامان
20 آذر 93 15:16
عزیزم میشه خواهش کنم یبار عکس از اتاق این پرنسس کوچولومون بزاری ممنونم یه دنیا
مامان مهنوش
پاسخ
..در یه فرصت مناسب حتما
سمانه
20 آذر 93 15:54
ممنون بابت اینکه جوابمو دادی! یه سوال بچه ها شبیه شما هستن یا پدر؟ آخه نوزادی ماهان با لیانا خیلی باهم فرق داشتن هرکدوم تو یه فاز خوشگلن!!!!!!! راستی لیانا یکم تپلتر شده ،اخه نسبت به کودکی ماهان لاغرتر بود ولی الان بهتر شده! مهنوش جان چشم بهم بزاری ماهان بزرگ شد وعنوان پرگهر مادرشوهر نصیبت خواهد شد. در پناه حق
مامان مهنوش
پاسخ
..خواهش میکنم..والا نمیدونم..میگن هردوشون به من شبیهن!..اووووووه..حالا کو تا اون موقع..کی زن بهش میده؟!..میخوام ترشی بندازمش
الهه مامان مبین
20 آذر 93 16:15
سلام به روی ماهتون عزیزای من . همیشه به گردش مهنوش جون . قربون اون چشای خوشگلت لیانای عسلی خودم . از طرف من حسابی بوسش کن عزیزدلم رو . روی ماه ماهانم رو هم میبوسم
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام الهه جونم..خدا نکنه..مرسی از لطفت دوستم
ستاره
20 آذر 93 17:08
مهنوش جااااان فوق العاده زیبا بود هم متن و هم تصویرها مخصوصا اون عکسی که داره میخنده لیانا یا اون که داره دست نوازش به سر عروسکش میکشه، از چهره ماهان مشخصه خیلی آرومه ،ولی لیانا شیطنت از چشم میشیش میریزه به قول شما براتون دنیای شاد و آروم در کنار دوتا فرشته زمینیتون آرزو می کنم از طرف من کلی ببوسینشون تازه دختر باید شیطون باشه ، جیگر باشه مثل لیانا
مامان مهنوش
پاسخ
..مرسی ستاره عزیزم..من هم برات اروزی شادی و سلامتی و ارامش دارم
مامان کبری و دخترعمو مهشاد
20 آذر 93 17:52
سلام وبلاگ زیبایی دارین. به ما هم سر بزنین. اگه دوست داشتین ما رو لینک کنید.
زهرا
20 آذر 93 18:47
سلام عزیزم ای جونممممممم خیلی پست قشنگی بود بوسسسسسس برای فسقلی های شیرین عسل
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنونم زهرا جان
مامان هاجر(یوسف و یگانه )
20 آذر 93 23:41
ماشالله و هزار الله اکبر به لیانا جوونم ،چقدر تو این عکساش فرق کرده،ماهان جوون واقعا از چهرش معلوم میشه مظلوم ماشالله ،انشالله که در کنار هم همیشه خوش و خرم باشین مهنوش جووونم
مامان مهنوش
پاسخ
..مرسی مامان هاجر گل..ببوسید فرشته کوچولو هاتون رو
دوستدار همیشگیتون
21 آذر 93 0:13
آیه چشم نظر هم کاملا به جا مناسب گذاشته شد مهنوش جان به دور از همه نگاه های بد . ای جانننننننننننننننننننن به قد و بالای هر دوتاتون خدا حفظتون کنه .... مهنوش عزیزم مادر بودن از زبان نوشته های شما چقدر دل نشین تر میشه ... بمیرم الهی لیانای عزیزم که از تخت افتادی خداروشکر که به خیر گذشت ... جمله ی نوه ها کلی خنده به لب من یکی نشوند همیشه لبتون خندون باشه ... بازم تیپ زمستونیه خارج از خانه لیانای خوش لباس من رو به وجد آورد فداش بشم من..
مامان مهنوش
پاسخ
....ممنونم دوست عزیز..خدا نکنه عزیزم..ایشالا خنده مهمان همیشگی لبهاتون باشه دوستم
شيرين
21 آذر 93 1:04
سلام مهنوش جون خدا بد نده عزيزم.ليانا جونم از تخت افتاده واسه عسليييي اسبند دود كن ماهان جونم كه سركرم درس شده موفق بشه انشاالله
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام شیرین جان...خدا رو شکر به خیر گذشت..ممنون از لطفت..ببوس شادلین عزیز رو
مامی آنا
21 آذر 93 1:11
مهنوش خدا خیرت بده نصف شبی کلی به اون تیکه نوه هات خندیدم .وسایل جانبی هم جالب بودن من ندیده بودم تا به حال از کش استفاده میکردم برای بستن در کابینتراستی یه تشکر خیلی خیلی ویژه هم بابت اون سایت بهت بدهکارم عالی بود دوتا دسته گل ها رو ببوس
مامان مهنوش
پاسخ
..خخخخ..خوب مگه چیه؟..بهم نمیاد نوه داشته باشم..من دیده بودم از اینا..فقط فکر میکردم بی مصرفه....ببوس انا جون رو
سهیلا مامان کسری
21 آذر 93 2:30
سلام،عزیزم،بازم مثله همیشه لذت بردم...مخصوصا اون قسمت که لیاناجون رو تو 14ماهگی و 4ماهگی نشون دادین، "این قافله ی عمر عجب میگذرد"...ایشالا سایتون همیشه بالای سر بچه هاتون باشه...اوایل که پسرم کوچیکتربود،خیلی دوس داشتم که بزرگ شه زودتر،الان که به تولد دوسالگیش نزدیک میشم( 19دی)،میبینم که چقدر این دوران زود گذشت،...وخیلی خوشحالم که خوب گذشت...انشاالله که همه ی بچه ها همیشه خوش باشن و خوشحال ...
مامان مهنوش
پاسخ
سلام گلم..مرسی از لطفت..واقعا هم این روزا زود میگذره و بعدها فقط حسرتش برامون باقی میمونه...ببوسید روی ماه پرنسس کوچولو رو
مامان نی نی
21 آذر 93 2:52
سلاممممم عزیزم عالییییی خیلی قشنگ مینویسد از روزمرگیا ببوسید بچه های گلتونو
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام گلم..و ممنون از کامنت خصوصیت..خوشحالم که خوشتون اومد..قابل نداشت..ببوسید گل پسرو
شیوا
21 آذر 93 13:02
مهنوش جون چه متن قشنگی نوشتین,واقعا دست به قلم خوبی دارین,خیلی شیرین ودلچسبه بوس برا دوتا فرشته هاتون
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنونم شیوا جان..لطف داری
عمه فروغ
21 آذر 93 15:33
سلاااااااااااااام مامان مهنوش خوبی؟ لیانا جیگر خوبه؟ وااااااااااااااای خدا عکس سومی و یکی مونده به آخریش خیلی ماهه هزار ماشاا.. چشم بد ازت دور باشه .منم این دو تا عکس رو خیلی دوس دارم همش میام این دو عکس رو مبینم مامان جونش از طرف من اون صورت ماهش رو بوسه باران کن این بوس ها هم واسه لیاناست بی زحمت برسون دست صاحبش
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام فروغ عزیز...ممنونم از لطفت عزیزم
مامان سمانه
21 آذر 93 15:58
خدا حفظ کنه این شیطونای خوشگل رو
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنون گلم
راحیل
21 آذر 93 20:45
چه روزانه های شیرین و بی تکراری. الحق که خیلی زیبا توصیف کردی
مامان مهنوش
پاسخ
..مرسی راحیل عزیزم
مامان آریانا پرنسس مبارز
21 آذر 93 20:49
سلام ..خدا کوچولوهای قشنگتون رو بهتون ببخشه جالبه ...دختر من هم دقیقا همین شیطنت ها رو داشته و داره.......خدای مهربون خودش این فرشته های کوچولورا محافظت میکنه ...
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام عزیزم..اخی..خدا حفظش کنه
راحیل
21 آذر 93 20:52
شیطنت دخملی کاملا مشهوده.بچه های دهه ۹۰ انگار جهش یافته هستن. فدای آقا ماهان که معصومیت توی چهره ش موج میزنه.
مامان مهنوش
پاسخ
..نه بابا ماهان هم بچگیاش اروم بود..الان برای خودش زلزله ای شده
راحیل
21 آذر 93 20:56
به به.استخر خانوادگی اونم به سیستم چهار فصل خیلی دلچسبه. لحظه های خوش مستدام
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنونم عزیزم..ببوس امیر حسین نازنین رو
راحیل
21 آذر 93 21:00
آفرین به لیانا جونم شناگر ماهررررر. هوای پاک و دلچسب کوهستان نوش جونتون همیشه شاد و سرزنده باشید و از چشم بد دور،ان شاالله.
مامان مهنوش
پاسخ
..مرسی راحیل جون
parisa
22 آذر 93 11:56
Nasim
22 آذر 93 15:26
سلام مهنوش جان ماهان عزیزم بهتربن ها رو براى وجود نازنينت از خدا ميخوام همیشه موفق باشی عزيزم لیانا جان پرنسس دوست داشتنی از دیدن عکس های زیبات کلی لدت بردم عشقم بووووووووووووس
مامان مهنوش
پاسخ
.سلام نسیم عزیزم..و مرسی از لطفت دوست خوبم
سپیده
22 آذر 93 18:10
واقعا از نوشته هاتون لذت میبرم عکسها هم ک جای خود دارند
مامان مهنوش
پاسخ
..مرسی عزیز دلم
مامان نوشین والناز
22 آذر 93 20:02
_______@@@________@@_____@@@@@@@ ________@@___________@@__@@@______@@ ________@@____________@@@__________@@ __________@@________________________@@ ____@@@@@@___وبلاگت خيلي قشنگه______@@ __@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@ __@@____________منتظر حضور گرمت_______@@ _@@____________@@@@@@@@@@_____@@ _@@____________ هستــــــــم ___@@@ _@@@___________@@@@@@@______@@ __@@@@__________@@@@__________@@ ____@@@@@@_______________________@@ _________@@_________________________@@ ________@@___________@@___________@@ ________@@@________@@@@@@@@@@@ _________@@@_____@@@_@@@@@@@ __________@@@@@@@ ___________@@@@@_@ ____________________@ ____________________@ _____________________@ ______________________@ ______________________@____@@@ ______________@@@@__@__@_____@ _____________@_______@@@___@@ ________________@@@____@__@@ _______________________@ ______________________@ میای لینک کنیم اگه موافقی خبرم کن
سولماز
22 آذر 93 21:23
سلام بچه ها ووب زیبایی دارید خدا براتون نگهداره وشاد شاد روزگار بگذرانید من با اجازه لینکتون کردم
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنون عزیزم از لطفت
مامان خدیجه
23 آذر 93 7:58
هميشه در كنار هم شاد وخوشبخت باشيد بهترينها را براتون آرزومندم
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنون گلم
مامان فرخنده
23 آذر 93 8:43
قربونت بشم ليانا ناز من عاشق اون عكست هستم كه داري عروسكت را مي بوسي ونازش ميكنه خاله جون خيلي ماهي عزيززززززززززززززززكم مهنوش جون چقدر خنديدم از رنگ پوس نوه هاي سياه پوستت فداي ماهان ناز با اون شيرچه زدنش كلاس اولي خوشگل
مامان مهنوش
پاسخ
..خدا نکنه فرخنده جونم..مرسی از لطفت..ببوس ملیسای شیری زبون رو
مینا
23 آذر 93 10:32
ای جان. توالت فرنگی از همه باحالتر بود.
مامی الی
23 آذر 93 11:26
مهنوش جان مثل هميشه عكسها بسيار زيبا بودن و نوشته هات بسيار خواندني. خدا هردو گل زيباي شمارو حفظ كنه. خنده شيرينش خيلي زيباست عاشق اون عكس ليانا شدم. خدا بهت ببخشه. و اون ترس و لرزهايي كه جون مارو ميتكونه رو نگو. خدا نظر لطفش به ما و اين فسقلي هاست. هفته پيش هم آريا از روي تابش شريجه زد و اگه كمربندش نبود نميدونم چه عاقبتي داشتيم. ماشااله به ماهان نازنين و آقا كه با اين روزهاي خواهرش مدارا ميكنه.
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنون مامی الی جونم..خدا رو شکر که به خیر گذشته و اریای عزیز حالش خوبه..ببوسش گل پسرو
رویا
23 آذر 93 17:10
نانازی چقد مادری بهش میاد
مریم مامی آرین
24 آذر 93 17:15
خدای بزرگ این فرشته های کوچولو رو محافظت کنه و همیشه سلامت باشن الهی آمین مهنوش جون خیلی زیبا مینویسی
مامان مهنوش
پاسخ
..مرسی مریم جون..ببوس ارین کوچولو رو
مامان دو فرشته
24 آذر 93 17:27
سلام مهنوش جون خسته نباشی چون میدونم بچه که نوپا میشه و کنجکاو چند برابر از مادر انرزی میگیره.چرا همش باید همراه اسم پسرها شیطون بیاد و دخترها مستثنی باشن ، همیشه شعبون یه بارم رمضونلیانای عزیزم تا دلت میخواد شیطنت کن که این روزها دیگه بر نمیگرده.
مامان مهنوش
پاسخ
سلام عزیزم..مشکل اینجاست که شعبون و رمضون جفتشون شیطونن!..ماهان فقط بچگیاش اروم بود!
مامان مینای آرتین
24 آذر 93 23:43
جداً شیطنت از چشمهای خوشگلش میباره البته همراه با ناز و عشوه خانمانه گه خیلی هم بهش میاد... از بوس های خوشمزه اش معلومه مادری رو از مادرش خیلی خوب یاد گرفته... ماهان جان که دیگه حرف نداره من خیلی دوسش دارم... چشم بد ازشون دور، خدا یار و یاورشون
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنونم مامان مینای عزیز..ببوسید ارتین جون رو
مهشید
25 آذر 93 18:09
مهنوش جون این استخر شخصیه؟ واسه خودتونه ینی؟ آخه کسی نیس جز شما! برام جالب بود (:
مامان مهنوش
پاسخ
..تایم روزانه برای هر واحد مجزاس!
گلسا
25 آذر 93 18:12
می شه عکس خودتون هم بزارید
مامان مهنوش
پاسخ
خیر
مامان عاطفه
25 آذر 93 19:50
سلام هوارتا بوس برای این شیطون دخمل. دختر منم همین شیطنت ها رو داره گاهی وقتها نمیدونم چیکار کنم....
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام گلم..ممنونم..روی ماه گل دخترو ببوسید
طيبه
26 آذر 93 11:56
خيلي زيبا مينويسي دوست مجازي من و از اون زيباتر نكاه قشنك شما به زندكيه ، موفق و شاد باشيد در بناه خداي مهربون
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنونم طیبه جان از لطفت
ارشا
26 آذر 93 16:43
سلام دختر زیبا ونا زی دارین اسپند یادتون نره.ببخشید شاید جای این سوال نباشه ولی میشه بگید کنسول هایی که روشون طرح مر مر هستش رو از کجا خریدید ممنون
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام..ممنون از لطفتون..از کدوم کنسول صحبت میکنید؟..متوجه منظورتون نشدم
تارا
27 آذر 93 10:44
سلام مهشید جان خدا کوچولوهای نازنینت رو حفظ کنه برات.خیلی دوست داشتنی هستن،روی ماهشونو ببوس مهشید جان شرمنده من خیلی وقت بود برا تولد دخترم میخاستم فایل های تم تولد لیانا جون رو دانلود کنم اما ب نت دسترسی نداشتم و الان اومدم دیدم نیستن،اگه براتون امکان داره برام میل میکنید یا تو وبلاگ دخترم بذارید؟واقعا میبخشید.مرسی عزیزم
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام عزیزم..البته من مهشید نیستم!..فایل تولد رو من حذف کردم کلا.چون بهش نیازی نداشتم..ولی توی یکی از اخرین کامنتهای همون پست جشن تولد برای یه دوستی لینکشو گذاشتم..چک کنید پیدا میکنید..تو بخش نظرات
مامان رزا
27 آذر 93 15:20
سلام ماشالا بچه های شیرینی دارید خدا حفظشون کنه یه سوال داشتم لباسهای لیانای عسل رو از کجا تهیه میکنید اگه راهنمایی کنید ممنون میشم.
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام..ممنون عزیزم..از تهران و گاهی جاهای دیگه
مامان امیر محمد وآرسام
27 آذر 93 17:14
سلام مهنوش خانوم گل ..راستی شما با هما جون مامان رستا کوچولو فامیلی هستین یا خیر؟
مامان مهنوش
پاسخ
سلام عزیزم..فامیل که نه..ولی هما جون یه دوست عزیز هستن
ღمــــامــــان یــهــ پســـر✿ــــرک شیــطو نـــღ
28 آذر 93 0:10
Salam mehnosh jon khobi? Fereshtehaye nazet chetoran? Golam line to pak kardi akhe dige nadaramet
مامان مهنوش
پاسخ
..لاینم رو پاک نکردم..ولی گوشیمو عوض کردم و هنوز همه شماره هامو سیو نکردم رو گوشی جدید..ولی شما رو یادم نیست متاسفانه
عمه فروغ
29 آذر 93 1:35
سلام مهنوش جون خوب هستید؟ ماهان گلم و لیانای جیگرخوب هستند؟ میشه ازتون یه خواهش کنم عکس آرشیدا رو فرستادم جشنواره نی نی وبلاگ میشه بهمون رای بدبد؟ فقط کافیه کد 39 رو به شماره 1000891010 اس ام اس کنید. یه دنیا سپاس
مامان مهنوش
پاسخ
به روی چشم عزیزم
سحر
29 آذر 93 9:28
سلام بر مهنوش بانوی عزیزم خداوند بهت سلامتی و توان مضاعف بده که بتونی حداکثر لذت را از این روزهای بی تکرار و شیرین ببری این دوتا فرشته زیبا و دوست داشتنی هم زیر سایه مادر بی تکرارشان ، بمب مهربونی و انرژی، شاد و سلامت باشند. هرچه خوبیست آرزویم برای شما خوبان است.
مامان مهنوش
پاسخ
سلام سحر عزیزم..و ممنون از لطف همیشگیت نسبت به ما
هانیه مامان سیاوش
29 آذر 93 11:37
سلام ممنون جون خوبی عزیزم.چقدر قشنگ از روزهای مادرانه نوشتی خیلی لذت بردم.عکسا شون هم که مثل همیشه عالی. ايشالا خدا همیشه محافظین باشه
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام گلم..ممنون از لطفت..البته اسم من هم مهنوشِ عزیزم
شیما مامان شاهین کوچولو
29 آذر 93 15:29
ای ننه جان چه نوه های رنگ و وارنگی داری فکرشووووووو بکن مهنوش جون؟ الهـــــــــی خدا حفظش کنه که از الان شروع کرده ب خاله بازی مثل همیشه عکسا تــــــــــــوپ بود. مرسی خواهر
مامان مهنوش
پاسخ
..مرسی شیما جونی..ببوس موفلفلی خان رو
شیما مامان شاهین کوچولو
29 آذر 93 15:29
سلام مامانی... شاهین تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کرده... خوشحال میشم ب پسرم رای بدین کد 40 رو ب شماره 1000891010 پیامک کنید...مرسی
مامان مهنوش
پاسخ
.حتما شیما جون
الهه مامان مبین
30 آذر 93 0:45
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آن قدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت. یلداتون مبارک عزیزای من
مامان مهنوش
پاسخ
..مرسی الهه جون
maedeh
30 آذر 93 13:30
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد...... دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟ گله هارابگذار! ناله هارابس كن! تابجنبيم تمام است تمام!! مهرديدي كه به برهم زدن چشم گذشت.... ياهمين سال جديد!! بازكم مانده به عيد!! اين شتاب عمراست ... من وتوباورمان نيست كه نيست!! زندگي گاه به كام است و بس است؛ زندگي گاه به نام است و كم است؛ زندگي گاه به دام است و غم است؛ چه به كام و چه به نام و چه به دام... زندگي معركه همت ماست...زندگي ميگذرد... زندگي گاه به راز است و ملامت بدهد؛ زندگي گاه به ساز است و سلامت بدهد؛ زندگي گاه به ناز است و جهانت بدهد؛ چه به راز و چه به ساز و چه به ناز... زندگي لحظه بيداری ماست زندگی میگذرد زندگی همهمه ی مبهمی ازخاطره هاست ...هرکجاخندیدیم....هرکجاخنداندیم...زندگانی آنجاست میان همهمه برگ های خشک پاییزی فقط تو مانده ای که هنوز از بهار لبریزی… روزهای آخر پاییزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ! ” یلدا پیشاپیش شاد و مبارک باد “
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنونم مایده عزیز
مامان نسا
1 دی 93 20:26
سلام مامان گل ...... ماشالله به این بچه ها .خدا حفظشون کنه
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام عزیزم..ممنون از لطفت
مریم بانو
3 دی 93 14:17
خدا حفظشون کنه.تو عکس سومی چه ناناز افتاده.دوربینو نگاه کرده.
مامان مهدیس
8 دی 93 18:27
سلام عزیزم چه دردونه های نازی داری خدا حفظشون کنه دوست داشتین به مهدیس ما هم سر بزنید
مامان مهنوش
پاسخ
..سلام گلم..حتما
مامان عاطفه
22 دی 93 17:01
مهنوش جون من عاشقه دخمرت شدمممممم هاااااا...قبلنا احساس میکردم اصلا نمیتونم با دختر بچه ها کنار بیام و لی الان لیانا جون منو به هوس انداخته که یه دخمل البته از نوع دوقلویی داشته باشمممم...من دخملتو خیلی دوست دارم شاید باورت نشه ولی هر روز باید عکساشو ببینم....راستی چندبار بهت خصوصی دادم ولی جوابمو ندادی
مامان مهنوش
پاسخ
..ممنون از لطفت.ایشالا مامان دو قلوها هم میشی..متاسفم اگه یادم رفته جواب بدم..عمدی در کار نبوده.فقط این روزا به شدت در گیر کارهای بچه هام..و چون تعداد کامنتای خصوصی زیاده گاهی کامنتهایی رو که گذاشتم سر فرصت جواب بدم از قلم میفته..ببوسید گل پسرو